مسجد امیرالمؤمنین روستای رمنت

یا علی گفتیم و عشق آغاز شد

مسجد امیرالمؤمنین روستای رمنت

یا علی گفتیم و عشق آغاز شد

مطالب برگزیده
آخرين نظرات
  • ۱۵ مهر ۹۴، ۱۴:۴۵ - گمنام
    عالی

۳۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رمنت» ثبت شده است

من همنشین کسی هستم که به یاد من باشد - حدیث قدسی 7

مسجد امیرالمؤمنین روستای رمنت | جمعه, ۶ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۱۸ ق.ظ
من همنشین کسی هستم که به یاد من باشد - حدیث قدسی 7


حدیث قدسی 7 - عطرخدا www.atrekhoda.com
  • مسجد امیرالمؤمنین روستای رمنت

گل آفتابگردان عاشق - داستان کوتاه

مسجد امیرالمؤمنین روستای رمنت | پنجشنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۱۷ ق.ظ
گل آفتابگردان عاشق - داستان کوتاه
داستان کوتاه بسیــــار زیبا و معنی دار گل آفتابگردان عاشق
بیان کننده رابطه نزدیک عــاشق و مــعشوق ... انــسان و خـــدا
واقعا خوندنـش لذت بخشه .... یکی از دلنشین ترین نوشته هایی هست که دوست داشتم همیشه
امروز ، این داسـتان کوتاه رو به همه دوست های عزیز تقدیم میکنم ...

آفتابگردان عاشق  - عطر خدا www.atrekhoda.com
  • مسجد امیرالمؤمنین روستای رمنت

خودت را ببخش

مسجد امیرالمؤمنین روستای رمنت | سه شنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۰۱ ق.ظ
خودت را ببخش

خودت را ببخش - عطرخدا www.atrekhoda.com

خودت را ببخش
برای تمام راه های نرفته
برای تمام بیـراهه های رفته
ببخش ...
  • مسجد امیرالمؤمنین روستای رمنت

به دنــبال خدا نـگرد

مسجد امیرالمؤمنین روستای رمنت | دوشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۰۳ ق.ظ
به دنــبال خدا نـگرد
خدا در بیابان های خالی از انسان نیست

خدا در جـاده های تنهایی بی انتها نیست

به دنبالش نگرد ...
  • مسجد امیرالمؤمنین روستای رمنت

زندگی آرام است

مسجد امیرالمؤمنین روستای رمنت | يكشنبه, ۱ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۱۴ ق.ظ
زندگی آرام است
زندگی آرام است
          مثل آرامش یک خواب بلند

زندگی شیرین است
          مثل شیرینی یک روز قشنگ

زندگی رویایـیـست
  • مسجد امیرالمؤمنین روستای رمنت

شیطان از انتشار لیلی می ترسد

مسجد امیرالمؤمنین روستای رمنت | شنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۰۶ ق.ظ
شیطان از انتشار لیلی می ترسد
خدا به شیطان گفت: لیلی را سجده کن.
شیطان غرور داشت، سجده نکرد. گفت: من از آتشم و لیلی گِل است.
خدا گفت: سجده کن، زیرا که من چنین می خواهم.
شیطان سجده نکرد ...
  • مسجد امیرالمؤمنین روستای رمنت

من از تو خجالت می کشم - حدیث قدسی

مسجد امیرالمؤمنین روستای رمنت | جمعه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۱۳ ق.ظ
من از تو خجالت می کشم - حدیث قدسی 12
ای فرزند آدم ...
هر روز که می گذرد از ایّام عمرت کم می گردد
و تو خبر نداری
و هر روز ، روزی من به تو می رسد
ولی تو شکر آن را به جای نمی آوری ...

نه به کم قانع می شوی و نه به زیاد سیر می گردی ...
  • مسجد امیرالمؤمنین روستای رمنت

گنجشک و خدا

مسجد امیرالمؤمنین روستای رمنت | پنجشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۱۵ ق.ظ
گنجشک و خدا
گنجشک و خدا و آزمایش انسان - عطر خدا www.atrekhoda.com
  • مسجد امیرالمؤمنین روستای رمنت

قدرت کلمات

مسجد امیرالمؤمنین روستای رمنت | چهارشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۲۳ ب.ظ

چند قورباغه از جنگلی عبور می کردند که ناگهان دو تا از آنها به داخل گودال عمیقی افتادند . بقیه ی قورباغه ها در کنار گودال جمع شدند و وقتی دیدند که گودال چه قدر عمیق است به دو قورباغه ی دیگر گفتند که دیگر چاره ای نیست . شما به زودی خواهید مرد .

  • مسجد امیرالمؤمنین روستای رمنت

کمی با خود فکر کنیم

مسجد امیرالمؤمنین روستای رمنت | چهارشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۲۳ ق.ظ

مسافری در یک روز سرد و بارانی کنار خیابان ایستاده بود تا تاکسی سوار شود. در همین لحظه یک ماشین مدل بالا از کنارش عبور کرد... غصه خورد و با خودش گفت که ای کاش من هم ماشینی داشتم تا مجبور نبودم که تاکسی سوار شوم ...

در همین لحظه رهگذر دیگری که به سمت ایستگاه اتوبوس میرفت با دیدن آن مسافر که منتظر تاکسی بود به

  • مسجد امیرالمؤمنین روستای رمنت