مسجد امیرالمؤمنین روستای رمنت

یا علی گفتیم و عشق آغاز شد

مسجد امیرالمؤمنین روستای رمنت

یا علی گفتیم و عشق آغاز شد

مطالب برگزیده
آخرين نظرات
  • ۱۵ مهر ۹۴، ۱۴:۴۵ - گمنام
    عالی

من از تو خجالت می کشم - حدیث قدسی

مسجد امیرالمؤمنین روستای رمنت | جمعه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۱۳ ق.ظ
من از تو خجالت می کشم - حدیث قدسی 12
ای فرزند آدم ...
هر روز که می گذرد از ایّام عمرت کم می گردد
و تو خبر نداری
و هر روز ، روزی من به تو می رسد
ولی تو شکر آن را به جای نمی آوری ...

نه به کم قانع می شوی و نه به زیاد سیر می گردی ...

ای فرزند آدم ...
هیچ روز جدیدی نیست
مگر اینکه از ناحیۀ من روزی جدیدی به تو می رسد
و هیچ شبی نیست
مگر اینکه ملائکه من ، عمل قبیحی از ناحیۀ تو به من گزارش می کنند
رزق مرا می خوری
و نافرمانی مرا می کنی!

و هر وقت مرا بخوانی درخواست تو را اجابت می کنم ...

خیر من به سوی تو سرازیر است
و حال آنکه شرّ تو به سوی من بالا می آید.
چه خوب مولائی هستم من
و چه بد بنده ای هستی تو ...

(هرگاه) از من خواسته ای داشتی به تو عطا کردم
و بدی های تو را یکی پس از دیگری می پوشانم
من از تو خجالت می کشم ولی تو از من حیا نمی کنی ...

حدیث قدسی 12 - عطر خدا www.atrekhoda.com

نظرات  (۱)

  • محمد شورگشتی
  • اللهم اغفر لنا وارحمنا و ان لم تغفر لنا و ترحمنا لنکونن من الخاسرین

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">