من از تو خجالت می کشم - حدیث قدسی
هر روز که می گذرد از ایّام عمرت کم می گردد
و تو خبر نداری
و هر روز ، روزی من به تو می رسد
ولی تو شکر آن را به جای نمی آوری ...
نه به کم قانع می شوی و نه به زیاد سیر می گردی ...
- ۱ نظر
- ۳۰ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۱۳
چند قورباغه از جنگلی عبور می کردند که ناگهان دو تا از آنها به داخل گودال عمیقی افتادند . بقیه ی قورباغه ها در کنار گودال جمع شدند و وقتی دیدند که گودال چه قدر عمیق است به دو قورباغه ی دیگر گفتند که دیگر چاره ای نیست . شما به زودی خواهید مرد .
مسافری در یک روز سرد و بارانی کنار خیابان ایستاده
بود تا تاکسی سوار شود. در همین لحظه یک ماشین مدل بالا از کنارش عبور
کرد... غصه خورد و با خودش گفت که ای کاش من هم ماشینی داشتم تا مجبور
نبودم که تاکسی سوار شوم ...
در همین لحظه رهگذر دیگری که به سمت
ایستگاه اتوبوس میرفت با دیدن آن مسافر که منتظر تاکسی بود به
داستان از این جا شروع می شود که خداوند به شیطان فرمود: «در آن هنگام که به تو فرمان دادم چه چیز تو را مانع شد که سجده کنی؟!» گفت: «من از او بهترم! مرا از آتش آفریده ای و او را از گل »! ( سوره ص ، آیات 75-76) و تا به امروز ادامه دارد ….
فواید خواندن قرآن
-1خداوند،
به قرائت کننده قرآن،پاداشی بزرگ خواهد داد. پیامبر اکرم فرمود: هر کس برای رضای
خدا و آگاهی عمیق در دین، قرآن بخواند، ثواب ملائکه و انبیا و رسولان را خواهد داشت.
..........دنیا فریبنده است.........
شخصى با حضرت عیسى (علیه السلام) همسفر شد تا به کنار آبى رسیدند سه قرص نان داشتند